معلمی دراین دیار...

متن مرتبط با «شعر نیما» در سایت معلمی دراین دیار... نوشته شده است

شعر معاصر

  • اگرچه از همه ی وعده ها فراری بود قرار ما فقط این بار بی قراری بود   شبی که بار سفر بست، من خودم دیدم تمام شهر غم و درد و سوگواری بود   گشاده رویی شان سرسری و ساده ولی هر آنکه زخم به من زد عجیب کاری بود   همیشه حال دلم را درست می فهمید درخت باغ که لبریز کنده کاری بود   نگاه کردم و خود را به جا نیاوردم به جایش آینه لبریز شرمساری بود   چه قدر کشته و یا نه... شهید دارد- عشق چه راه خوب و قشنگی به جان سپاری بود   زینب اکبری,شعر معاصر,شعر معاصر فارسی,شعر معاصر ایران,شعر معاصر عاشقانه,شعر معاصر زیبا,شعر معاصر افغانستان,شعر معاصر عرب,شعر معاصر چیست,شعر معاصر جهان,شعر معاصر کوتاه ...ادامه مطلب

  • شعر نیما

  • من دلم سخت گرفته است از اینمیهمان‌خانه‌ی مهمان‌کش روزش تاریککه به جان هم نشناخته انداخته است:چند تن خواب آلودچند تن ناهموارچند تن ناهشیار... نیما یوشیج,شعر نیما,شعر نیمایی,شعر نیمایی کوتاه,شعر نیمایی چیست,شعر نیمایی عاشقانه,شعر نیما دهقانی برای خاتمی,شعر نیمایی+مقاله,شعر نیمایی از سهراب سپهری,شعر نیما برای تولد پسرش,شعر نیما دهقانی ...ادامه مطلب

  • نیما

  • ه چشم کور از راهی بسی دوربه خوبی پشه ای پرنده دیدنبه جسم خود بدون پا و بی پربه جوف صخره ای سختی پریدنگرفتن شر زشیری را در آغوشمیان آتش سوزان خزیدنکشیدن قله الوند بر پشتپس آنکه روی خار و خس دویدنمرا آسانتر و خوشتربود زانکه بار منت دو نان کشیدن نیما یوشیج,نیما یوشیج,نیمار,نیما فلاح,نیما شاهرخ شاهی,نیما,نیما بانکی,نیما مسیحا,نیما وارسته,نیما نکیسا,نیما حسنی نسب ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها